دوباره با حسین برگشتم..........
باز هم با شهیــدحسین
بیدخ کار
داشتـــم.
اینبار نمیدوستم دیگه باید با این وضع سیاست خارجه کشورمون این عقل ناقصمو چطوری جور کنم...
درحالیکه چند سال پیش ولی امر مسلمین جهان این مقطع حساس رو پیچ تاریخی بزرگ نامیدند ،در آواخر دولت قبل و دولت کنونی متاسفانه یک ضعف بسیار عمیق در گسترش روابط و تهاجم به قلب بنیان کفر و استکبار رو شاهدیم..
یادش بخیر چندسال اول دوره آقای احمدی نژاد با هر بار سخنرانی ایشون در سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی احساس غرور و سربلندی از ابراز مواضع صریح انقلاب خمینی کبیر(ره) ما را مست و سرخوش می کرد...ولی حالا چی؟
ضعف و ترس از یک بمب آمریکا(به زعم وزیر خارجه ضعیف اکنون کشورمون)ما رو از دوستانمون در آسیا،آمریکای جنوبی و جنبشهای آزادیخواه در سرتاسر دنیا دور نموده است.و فقط و فقط دست و چشم مسئولین دولتمون به حرف و دهن چهارتا احمق توی آمریکا و سازمان ملل هستش......
با این اوضاع دوباره دنبال دست نوشته های شهید حسین بیدخ رفتم ببینم اون برای دردم چه حرفهایی داره که....
«نفر سمت راست،شهید بیدخ»
حسین گفت:
باز هم دوباره سرنوشت حکم به این داده، که ما باید همه سختیها و دردها را … پذیرا شویم، تا فردای خویش را خود تأمین کنیم. مهم نیست. برای نپذیرفتن زور، درد را می پذیریم...
بگذار برادرانمان، عیدیان ها ، قاسم
زاده ها ، شوشی ها ، شهیــد شوند ، پاره شوند ،
اما ما را تحمل پذیرش ظلم نیست.... مهم نیست چقدر درد می کشیم..... سختـــی ها را پذیرا می شویم.....
مهم ، مهمتـــر
دیگری است بنام اســــلام...........
ما را تحمل این نیست که پای هیچ مزدوری به خاکمـــان رسد ودست هیچ مزدوی به ناموسمان....
ما وارثان خط ســـــرخ تشیــــع
ایم....پیروان پاک علییم......جانبازان محمدیم...... همرهان خمینی ایم و وارثان
خطـی ســـــرخ از خــــــون
بر صفحه خونبــــــار تاریخیــــم.....
ابــوذر، میثم
تمــار، عمـــار، بـــلال ، اینان همــرهان ما ، همــدردان ما ، هم کیــشان ما ،
وهم کاســـه های ما هستند. ما در زمانـــی و آنها در جایـــی...
آنان "نــه" گفتند و ما را جز "نــه" گفتن چاره ای
نیست. دیگــر حاضر نیستیم دست را به علامت تســلیم بالا بریم. ســـالها بردیم ،
حالا دیگر "نـــه"......
دین ما و راه
ما با "نـه" آغاز شد ، و ما نیز راهمان و دینمان با "نــه"
شروع شد. و تا ابد هرگز و هیچگاه در هیچ جا "نـــه" ما آری نخواهد شد.
.....
«سالها و قرنها همراه مسیـــر رودهای دنیا حرکـــت
کردیم. در منجـــلابها غرق شدیم. در آبشــارها به دره افتادیم. اما دیگر هرگز در
مسیر آنان شـــنا نخواهیم کرد.شاید طاقت نیــاوریم.اما آنگاه آن رود فقط جســـد ما
را با خود خواهد برد، فقط جســد مــارا.... زنده ما هـــــرگـــز در مسیــــر رود حرکت نخواهد کرد.»
با تشکر از دوست خوبم کربلایی سبحان
منبع : www.nasra.blogfa.com
قشنگ بود
* درست شدن اون ابوتیاره رو هم تبریک میگم :)